ابن دُقْماق فقیهی که با زبان عامیانه می نوشت
به گزارش علی آباد جدید، صارم الدین ابراهیم بن محمد آیدَمر العلائی معروف به ابن دُقْماق مورخ مصری در قرون هشتم و اوائل نهم هجری قمری است.
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری خبرنگاران- بارها شنیده ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل کوشش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته اند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشه چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران تألیف دکتر علی اکبر ولایتی که به سال 1392 در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده ایم.
صارم الدین ابراهیم بن محمد آیدَمر العلائی معروف به ابن دُقْماق مورخ مصری در قرون هشتم و اوائل نهم هجری قمری است.
ابن دقماق حدوداً 809ق در قاهره به دنیا آمد. پدربزرگش، آیدمر عزالدین دقماق (متوفی 734ق/1334م)، از امیران ملک ناصر محمد بن قلاؤون بود. دقُماق و تُخماق واژه ای ترکی به معنای چکش بزرگ چوبی است. ابراهیم نیز چون پدربزرگ خود به جرگه نظامیان درآمد. سپس به تحصیل گرایش پیدا کرد و نزد برخی از فقیهان حنفی به فراگیری فقه پرداخت. پس از آن، به ادبیات و انتها به تاریخ روی آورد و آن را به عنوان رشته تخصصی خود برگزید و در آن به استادی رسید و آثار ارزشمندی در این زمینه نوشت.
مقریزی شمار نوشته های او را 200 می داند. ابن دقماق در انتها عمر به مقام والی شهر دِمیاط رسید اما پس از مدتی اندک از مقام خود برکنار شد و به شهر قاهره برگشت. وی حنفی متعصبی بود. یک بار به اتهام نقل مطلب توهین آمیز علیه امام شافعی، از سوی جلال الدین، قاضی شافعی قاهره، بازپرسی و محاکمه شد و با آنکه اتهام خود را رد کرد و یادآور شد که مطلب مورد نظر را از کتابی که نزد خاندان طرابلسی بوده نقل کرده است، به حکم قاضی تعزیر و زندانی شد.
ابن دقماق آثار پرشماری تألیف کرده است؛ اما گفته اند که وی بهره کافی از ادبیات عرب نداشته و در نگارش از زبان عامیانه استفاده می کرده است.
وی پس از حدود 60 سال زندگی، در ذی الحجه 809/مه 1407 درگذشت. وی در نوشتن کتاب هایش از آثار دانشمندانی مانند الکندی، ابن سعید، ابن یونس و دیگران سود برده.، از اعتماد مورخان و نویسندگان هم زمان و همچنین سده های بعد از خود برخوردار بوده است.
معروف ترین آثار علمی او که باقی مانده یا نام آنها در منابع آمده چنین است:
1. الانتصار لواسطة عَقد الامصار، کتابی است در 10 جلد دربردارنده شرح اوضاع جغرافیایی و تاریخ 10 شهر بزرگ اسلامی که هر شهر در یک جلد وصف شده است، جلدهای چهارم و پنجم آن باقی مانده اند که در دارالکتب مصر نگه داری می شوند و به کوشش فولرس، رئیس کتابخانه سلطانی، در 1310ق/1893 در بولاق به چاپ رسید.
2. نزهة الانام فی تاریخ الاسلام، تاریخ عمومی اسلام، در 12 جلد که بر حسب سال تا رویدادهای 779ق را دربردارد. بخش هایی از این کتاب در کتابخانه های جهان از جمله در کتابخانه فیض الله افندی استانبول نگه داری می شود.
3. الجوهر الثمین فی سیر الملوک و السلاطین یا الجوهر الثمین فی سیر الخلفاء و السلاطین، این اثر به سفارش ابوسعید برقوق ملک ظاهر نوشته شد. موضوع آن تاریخ اسلام، از خلفای راشدین تا 797ق است. این کتاب به کوشش محمد کمال الدین عزالدین علی در بیروت در 1405ق چاپ شد.
4. نظم الجمان فی طبقات اصحاب امامنا النعمان، این کتاب در طبقات حنفیه و در سه جلد است. جلد اول در مناقب ابوحنیفه و دو جلد دیگر درباره زندگی فقیهان و بزرگان حنفی تا آغاز سده نهم هجری است.
5. ترجمان الزمان فی تراجم الاعیان، در شرح زندگی رجال به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده است.
6. عقدالجواهر فی سیرة الملک الظاهر، که شرح زندگی و رویدادهای دوره ملک برقوق است. ابن دقماق این کتاب را تلخیص کرده و نام آن را ینبوع المظاهر فی سیرة الملک الظاهر گذاشته است.
7. فرائد القوائد، در تعبیر خواب.
8. الدر المنضد فی وفیات اعیان امة محمد.
4104/
منبع: خبرگزاری دانشگاه آزاد آنا